( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

با عرض سلام و خسته نباشید
لطفا عقل رو به طور مفصل تعریف کنید و کارکردهای آن را بگویید و توضیح دهید آیا اصلا عقل توانایی شناخت خداوند متعال را دارد؟
رابطه عقل با علم(حضوری و حصولی) و شناخت چیست؟

لطفا دیر جواب ندهید!
طاعات قبول


مشاور (hassan najafi)

بسم الله الرحمن الرحيم دوست گرامي در ابتدا يك حديث براي شما ذكر مي كنم كه اگر دقت كني به جواب مي رسي . امام صادق علیه السلام فرمود: العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان (اصول كافی، ج 1، ص 11، ح 3. ) : عقل چيزی است كه به وسيله آن خداوند عبادت می شود و بهشت كسب می شود. در نتيجه اگر بوسيله عقل خدا عبادت مي شود پس لازمه هر عبادتي شناخت است در نتيجه با عقل مي توان خدا را شناخت . (تفكر و انديشه كن) خداوند تبارک و تعالى در انسان قواى مختلفى را قرار داده که هر کدام به نوبه خود عملى را انجام مى دهند همانند قوه خیالیّه ، قوه وهمیّه ، قوه عاقله و قوه عاقله یکى از نعمتهایى است که خداوند آن را در وجود انسان قرار داده و وظیفه اش تشخیص بین حق و باطل مى باشد به همین خاطر در منطق انسان را حیوان ناطق مى دانند و این نطق همان جنبه تفکر و تعقل انسان است و مرحوم صدر المتألّهین شیرازى معتقد است که تمییز انسان از سایر حیوانات به ناطقیّت یعنى قوه تفکّر و تعقّل اوست . و نعمت بیان در شمار مهمترین نعمتهاى الهى است که به انسان ارزانى داشته . حکماء و فلاسفه ، نطق را مظهر تفکّر و تعقّل دانسته و به این لحاظ انسان از سایر حیوانات برترى دارد . بیان یعنى آشکار کردن و سخن گفتن انسان و از آن جهت بیان گفته مى شود که آنچه در ضمیر و باطن انسان است به وسیله سخن آشکار مى شود . اگر قوّه تعقّل و تفکّر نبود انسان نمى توانست تمام خواستها و نیازهاى خود را ابراز دارد و قادر نبود احساسات و تجربیات خود را جمع بندى کند و به صورت مطالب منظم و قابل درک براى دیگران اظهار نماید . پس ، اساس و مبناى نطق و بیان در انسان قوّه عاقله اوست و این ارتباط و وابستگى بقدرى شدید است که اندک اختلال در دستگاه قوّه عاقله ، یعنى مغز انسان ، در بیان او اثر مى گذارد . هر چه قوّه تفکّر منسجم تر باشد قدرت بیان بیشتر و کیفیّت آن منظّم تر خواهد بود . پس بیان از دو جهت اهمیت دارد : 1 ـ آنکه بیان کنند آنچه که در باطن انسان هست و انسان آنچه در درون دارد به وسیله بیان و زبان ابراز مى کند و حیوانات قطعا فاقد چنین قدرتى هستند . 2 ـ آنکه قوه بیان نتیجه قوّه تفکّر و تعقّل در انسان است ، و بى جهت نیست که خداوند متعال پس از تعلیم قرآن و آفرینش انسان ، تعلیم بیان را گوشزد مى کند و مى فرماید : الرَّحمنُ عَلَّمَ القُرآنَ خَلَقَ الانسانَ عَلَّمَهُ البَیانَ. خداى متعال رحمان است که قرآن مجید را به انسان تعلیم داد ، انسان را خلق کرد و به او بیان را تعلیم داد . آنچه را که انسان درک مى کند بر چند قسم است : زیرا آنچه در اطراف ما مى باشد یا با چشم و گوش و اعضاى دیگر آنها را حس مى کنیم که به آنها محسوسات گویند یا غیر محسوسند و امّا غیر محسوسات بر دو نوع اند : یکى آنکه : به حواسّ باطنه ادراک مى شود ، همانند خیالات و توهمات دیگرى آنکه : به قوّه عاقله و نفس باطنه تعقّل آنها مى شود ، مثل ادراک معارف حقّه . و از قبیل غیر محسوسات است ادراک اخلاق و صفات پسندیده و آداب حسنه که انسان از آنها لذّتى مى یابد و صاحب آنها را دوست مى دارد . و به این سبب محبّت بنده نسبت به خدا را از این قبیل مى دانند ، زیرا به قوّه عقل ، ادراک وجود و صفات کمال و جلال او را مى نماید . و آن ادراک ، موجب لذّت و فرح و سرور مى گردد . و شکّى نیست که لذّات خیالیّه و وهمیّه ، اشدّ و اعلى از لذّات حسّیّه هستند . و به این جهت است لذّتى که آدمى از صورت جمیلى که در خواب دید اقوى است از آنکه مثل آن را در بیدارى ببیند . و به این سبب ، لذّت ریاست و شهرت از سایر لذّات حسّیّه قوى تر است . و آدمى بسیارى از لذّات حسّیّه را به جهت وصول به ریاست ، ترک مى کند . و امّا لذّات عقلیّه به مراتب از لذّات حسّیّه و خیالیّه و وهمیّه بالاترند . و نظر به اینکه هر چه لذّت و راحت در آن بیشتر ، آن چیز محبوبتر است بدین جهت محبّت عقلیّه بسیار از سایر انواع محبّت شدیدتر و بالاتر مى شود . و همچنین است کراهت عقلیه . عقل چیست ؟ با مطالعه چند روایت از ائمه أطهار این سؤال جواب داده مى شود 1. امام باقر علیه السلام مى فرمایند : وقتى خداوند عقل را خلق فرمود با او به سخن نشست ، و به او فرمود : به طرف من اقبال کن و رو آور ، عقل روى آورد ، بعد به او فرمود : برگرد برگشت خداوند فرمود : به عزّت و جلال خودم که من آفریده اى محبوبتر از تو خلق نکرده ام ، هر که را دوست بدارم عقل او را کامل مى گردانم و فقط به تو امر و نهى مى کنم (کنایه از تکالیف شرعیّه مى باشد) و به مقدار عقلى که به موجودات داده ام از آنها مؤاخده مى کنم و به آنها پاداش مى دهم . 2. راوى روایت مى گوید به امام صادق علیه السّلام عرض کردم عقل چیست ؟ امام صادق فرمودند : عقل آن است که عاقل به وسیله آن عبادت خدا نماید و به واسطه آن بهشت را بدست آورد ، راوى گوید : عرض کردم آنچه در معاویه بود و به وسیله او تدبیر امور مى کرد پس آن چیست ؟ حضرت فرمودند : آن شیطنت ، خدعه ، مکر مى باشد که شبیه عقل است و عقل (صحیح) نیست . » عوامل فساد عقل» امیرالمؤمنین علیه السّلام چیزهایى را که موجب فساد عقل مى شود و این قوه تشخیص بین حقّ و باطل را در انسان ضعیف مى نمایند ، روشنگرى مى کنند و به انسانهایى که به آنها ، این نعمت داده شده ، گوشزد مى نمایند که مراقب باشید این نعمت را از دست ندهید . امام صادق علیه السّلام از رسول خدا صلى الله و علیه و آله روایت مى فرمایند ، که فرمودند : اى علىّ هیچ فقرى بدتر از جهل و نادانى نیست و هیچ مال التجاره اى بهتر از عقل نیست که بیشترین سود را دارد (و نتیجه سودمند آن را انسان مى بیند.) آرزوهاى طولانى سبب فساد عقل هستند . بدترین آفت عقل ، تکبّر و خود برتربینى مى باشد . عجب و خودبینى عقل را فاسد مى کند دوستى دنیا یکى از اسباب فساد عقل مى باشد وقتى انسان هواسرانى (مذموم) و شهوت رانى (مذموم) مى کند ، عقل او مى رود . در اصطلاح فلسفی علم بر دو گونه است : علم حضوری و علم حصولی . علم حضوری یعنی علمی که عین واقعیت معلوم پیش عالم ( نفس یا ادراک کننده دیگری ) حاضر است و عالم شخصیت معلوم را می یابد ، مانند علم نفس به ذات خود و حالات وجدانی و ذهنی خود . علم حصولی یعنی علمی که واقعیت معلوم پیش عالم حاضر نیست ، فقط مفهوم و تصویری از معلوم پیش عالم حاضر است ، مثل علم نفس به موجودات خارجی از قبیل زمین ، آسمان ، درخت ، انسانهای دیگر ، اعضای بدن خود شخص ادراک کننده .